7 سلطان بیکفایت در خشن ترین امپراتوری عثمانی: بدترین پادشاه عثمانی را بشناسید
لقب بدترین پادشاه عثمانی، یک شبه تبدیل به برچسب برخی از سلاطین نشده است. عوامل زیادی سبب شدهاند تا بعضی از حاکمان این امپراتوری، به عنوان بیلیاقتترین و بی رحم ترین فرمانروای ترک شناخته شوند. در ادامه به بررسی مختصری از زندگی و عملکرد این پادشاهان میپردازیم و به این پرسش پاسخ میدهیم که چه عواملی باعث شد تا آنها در زمره بدترین سلاطین عثمانی قرار بگیرند.
در گذرگاه تاریخ عثمانی، ردپای سلاطینی به چشم میخورد که نه با افتخار و شکوه، بلکه با ننگ و تباهی به نام بدترین پادشاه عثمانی شناخته میشوند.
درباره بی رحم ترین فرمانروای ترک در میان سلاطینی که با بیکفایتی، ظلم و تصمیمات غلط، امپراطوری قدرتمند عثمانی را به ورطه نابودی کشاندند چقدر میدانید؟
امروز در نجوافکت نگاه مختصری به زندگی و عملکرد بدترین سلطانها خواهیم داشت؛ از ترسناک ترین شاه عثمانی که به نام ابراهیم دیوانه شناخته میشد تا خشن ترین امپراتوری عثمانی که جرم نسل کشی ارامنه را در کارنامه خود دارد.
بدترین پادشاه عثمانی کیست؟
شناخت بدترین حکام عثمانی نه تنها نگرشی درباره بدترین شاهان جهان به ما میدهد، بلکه درسها و عبرتهایی نیز برای رهبران و سیاستمداران امروزی به ارمغان میآورد.
1. سلیم دوم (1566-1574)؛ سلطان بیکفایت عثمانی
امپراتوری ترکیه کنونی، کیسهای زیادی از بدترین پادشاه عثمانی را به خود دیده است. بسیاری از سلاطین، شاهزادگانی بسیار نالایق بودند که علاقه ای به حکومت نداشتند. اما یکی از سلاطین واقعاً بی کفایت، پس از مرگ سلیمان اعظم که شاید یکی از بهترین سلاطین بود، روی کار آمد و کسی نبود جز سلیم دوم.
سلیم دوم که با نام سلیم مست نیز شناخته میشود، از سال 1566 تا 1574 سلطان بود. سلیم بسیار سخاوتمند، مهربان بود و نمیخواست دل کسی را بشکند. در نگاه اول نمیتوان سلیم دوم را بی رحم ترین فرمانروای ترک دانست، اما حقیقت تلخ اینجاست که افراد خوب همیشه حاکمان خوبی نمیشوند.
سلیم یکی از بیکفایتترین پادشاهان عثمانی به حساب میآمد. بعید بود که او واقعاً سلطان شود، چون برادر بزرگش مصطفی توسط پدرشان خفه شده، برادر بزرگتر دیگرش بر اثر آبله درگذشته و برادر دیگرش نیز توسط پدرش کشته شده بود. در این میان سلیم در ناز و نعمت و تحت حمایت مادرش بزرگ شد. برخلاف برادران بزرگترش، در زمینه جنگ و مدیریت هیچ سررشتهای نداشت.
از سلیم دوم به جز مشروب نوشی و خوشگذرانی با زنان، کار دیگری بر نمیآمد. در جلسات شورا دیر حاضر میشد، نمیتوانست برای نجات جان خود بجنگد و در برابر دسیسههای دادگاه بسیار ساده لوح بود. خوشبختانه یک وزیر بزرگ توانا به نام مهمت پاشا داشت که برای او حکومت میکرد. به همین دلایل سلطنت سلیم با فجایع دائمی روبرو میشد. در آستراخان، عثمانیها عقب رانده شدند و غیبت سلیم باعث شد تمام کارهایی که سلاطین عثمانی، از مهمت تا سلیمان انجام داده بودند، به باد برود و نام بدترین پادشاه عثمانی را برای سلیم دوم برجا بگذارد.
نبرد لپانتو نیروی دریایی عثمانی را نابود کرد. عثمانیها توانستند ظرف 6 ماه نیروی دریایی خود را بازسازی کنند، این به لطف درخشش اقتصادی بازمانده از دوران سلطنت سلیمان بود، نه به خاطر سلیم.
اگرچه حکومت سلیم دوم به هیچ وجه نقطه شروعی برای افول امپراتوری عثمانی نبود، اما شیوه حکومت سلیم بدین معنا بود که احتمال پرورش شاهزادگان نالایق و بیکفایت حتی بیش از پیش شد.
2. مصطفی یکم، بی رحم ترین فرمانروای ترک با دو دوره حکومت (1617-1618؛ 1622-1623)
اولین سلطنت مصطفی یکم، فقط حدود سه ماه در سال 1617 به طول انجامید. بیماری روانپریشی، او را به بدترین پادشاه عثمان بدل ساخت و موجب خلع او از سلطنت شد. پس از مداخله مادرش و مرگ برادر کوچکترش، مصطفی یکمدر سال 1622 دوباره به عنوان سلطان برگزیده شد. با این حال، سلطنت دوم او نیز کوتاه بود و در سال 1623 با ترور او به پایان رسید. بی ثباتی سیاسی ناشی از این دورههای کوتاه و پر فراز و نشیب را میتوان به وضعیت روانی مصطفی یکمنسبت داد.
در اولین سلطنت مصطفی یکم، امپراتوری عثمانی در برابر صفویان که سلسله رقیب در ایران بود، با شکست مواجه شد. عثمانیها قبلاً شهر ایروان را تصرف کرده بودند، اما در این دوره کنترل آن را کاملاً از دست دادند. مبارزات نظامی پیچیده و تحت تأثیر عوامل مختلف قرار داشتند، اما وضعیت روحی مصطفی و عدم صلاحیت وی برای تصمیم گیری عاقلانه دلیل اصلی بروز هرج و مرج و ناپایداری کشور بود.
مادر مصطفی یکم، یکی از شخصیتهای قدرتمند در سیاست عثمانی بود. او احتمالاً سعی میکرد در طول سلطنت خود ثبات را تضمین کند، اما تأثیر او بر حکومت نیز بدون شک پیامدهای منفی برای مصطفی یکم داشت. یک سلطان مؤثر و مصمن لزوماً نیازی به این حجم حضور مادرانه قوی در اداره امپراتوری ندارد. دخالتهای فراوان و بیجای مادر، سبب شد تا مصطفی یکم به عنوان منفورترین پادشاه عثمانی شناخته شود.
3. ابراهیم یکم (ابراهیم دیوانه)؛ بدترین سلطان عثمانی (1640-1648)
ابراهیم یکم یا بهتر بگوییم ابراهیم دیوانه، در سال 1601 متولد شد و چهارمین پسر سلطان احمد یکم بود. او در سال 1640 پس از مرگ برادرش مراد چهارم بر تخت سلطنت نشست. با این حال، وضعیت روانی ابراهیم در دوران حبس به عنوان یک شاهزاده به طور قابل توجهی بدتر شده بود و او را برای خواستههای حکومت بر یک امپراتوری وسیع آماده نمیکرد. همه این عوامل دست به دست هم دادند تا ابراهیم یکم به بدترین پادشاه عثمانی بدل شود.
مادر ابراهیم یعنی کوشم سلطان، در طول سلطنت او از قدرت بسیار زیادی برخوردار بود. او در زمان سلطنت مراد چهارم به عنوان نایب السلطنه خدمت کرده بود و همچنان بر پسرش تأثیر قابل توجهی داشت. هدایت کشور به دست کوشم سلطان در ابتدا کمی ثبات ایجاد کرد، اما مداخله و منافع خودخواهانه او در نهایت به افول امپراتوری دامن زد.
ویژگی سلطنت ابراهیم، اسراف و بی اعتنایی به وظایفش بود. صیغههای فراوان، ساخت حرمسرایی بزرگ، مستی و غفلت از امور کشور، ابراهیم دیوانه را به بی رحم ترین فرمانروای ترک بدل نموده بودند. او حتی به حرمسرای خود نیز رحم نداشت و بعد از شنیدن شایعهای مبتنی بر خیانت یکی از زنان، همه صیغههای خود را به سنگی بست و در دریاچه غرق کرد.
ینیچریها (چریکهای ارتش عثمانی) به عنوان یک واحد نظامی نخبه، در این دوره قدرت قابل توجهی به دست آوردند و باعث تضعیف بیشتر دولت مرکزی شدند. قدرت نظامی امپراتوری عثمانی تا زمانی که ابراهیم یکم روی کار بیاید، به طور قابل توجهی از بین رفته بود. بیانضباطی ینیچریها و بی توجهی ابراهیم به اوضاع کشور، منجر به شکستهای پی درپی نظامی شد. صفویان ایران و هابسبورگهای اتریش، خسارات قابل توجهی به نیروهای عثمانی وارد کردند و در نتیجه امتیازات ارضی فراوانی از این سرزمین گرفتند.
با بدتر شدن وضعیت امپراتوری عثمانی در زمان ابراهیم یکم، نارضایتی در میان مردم و در داخل دولت افزایش یافت. ینیچریها که از رهبری ابراهیم ناامید شده بودند، در سال 1648 کودتا کردند. ابراهیم از سلطنت خلع شد و در نهایت ترور شد. به این ترتیب پایان غم انگیزی برای سلطنت بدترین پادشاه عثمانی رقم خورد.
4. مصطفی چهارم (1807-1808)؛ سلطانی بی کفایت در خشن ترین امپراتوری عثمانی
مصطفی چهارم با کودتایی که سلطان سلیم سوم را سرنگون کرد، به عنوان بیست و نهمین سلطان امپراتوری عثمانی و البته بدترین پادشاه عثمانی روی کار آمد. با این حال، سلطنت او در زیر سایه بی ثباتی آغاز شد. ینیچریها که قدرت نظامی فراوانی پیدا کرده و به سرنگونی سلیم سوم کمک کرده بودند، حالا قدرت مصطفی چهارم را به چالش میکشیدند.
طی تلاشی برای برقراری نظم، سلطان مصطفی چهارم یک رهبر نظامی برجسته به نام علمدار مصطفی پاشا را منصوب کرد. با این حال، وفاداری علمدار مصطفی پاشا زیر سؤال رفت و در نهایت با سلطان سلیم سوم خلع شده طرف شد. برخلاف انتظارات، پاشا کوشید تا سلیم سوم را مجدداً به تخت شاهی بازگرداند.
نبرد قدرت بین دو سلطان و علمدار مصطفی پاشا منجر به درگیری شدیدی بین دو نفر با لقب بدترین پادشاه عثمانی شد. متأسفانه مصطفی چهارم و سلیم سوم در این درگیری جان خود را از دست دادند و فصل خونینی را در تاریخ عثمانی رقم زدند.
سلطنت مصطفی چهارم تنها حدود سه سال به طول انجامید. او نتوانست به مسائل زیربنایی که امپراتوری را آزار میداد، مانند سرکشی ینیچریها و اقتصاد رو به زوال رسیدگی کند. ناتوانی همچنین ناتوانی کنترل یا اعمال اصلاحات معنادار، دولت عثمانی را بیش از پیش تضعیف کرد.
سلطنت مصطفی چهارم بخشی از یک دوره افول بزرگتر برای امپراتوری عثمانی در نظر گرفته میشود، از این رو از او به عنوان بدترین و بی رحم ترین فرمانروای ترک نام برده میشود. قدرت نظامی امپراتوری در دوران وی کاهش یافت و مبارزات داخلی مانند آنچه بین مصطفی چهارم و سلیم سوم رخ داد، زمینه تزلزل امپراتوری عثمانی را فراهم آورد.
5. سلطان عبدالعزیز یکم (1861-1876)
معمولاً سلطان عبدالعزیز را به عنوان یکی از “حاکمان مقتدر” تاج و تخت عثمانی توصیف میکنند، اما دیدگاه تاریخی دقیق تر ثابت خواهد کرد که وجود چالشها و شکستهای قابل توجه در این دوران، عبدالعزیز را به بدترین پادشاه عثمانی تبدیل کردهاند.
سلطنت سلطان عبدالعزیز دو دوره متمایز داشت. بخش اول، تحت هدایت وزیران قوی (مشاوران ارشد)، پیشرفت و اصلاح قرار داشت. در دوره دوم نیز فاجعهای به تمام معنا رخ داد. عوامل متعددی در افول تصور عبدالعزیز به عنوان یک حاکم نقش داشتند. از سویی درگذشت وزیران نیرومندی مانند فواد پاشا، عبدالعزیز را در محاصره مشاورانی ناشایست قرار داد که اغلب تسلیم هوسهای او میشدند.
از سوی دیگر سبک زندگی مجلل سلطان عبدالعزیز و تمایل وی به پروژههای زیربنایی بزرگ منجر به انباشت انبوه بدهی ملی شد. نفوذ روزافزون قدرتهای اروپایی و تسلط مالی آنها، اقتصاد عثمانی را بیش از پیش تضعیف کرد.
این عوامل منجر به این شد که عبدالعزیز به عنوان یک سلطان دست نشانده و بدترین پادشاه عثمانی تصور شود که بیشتر به فکر رضایت شخصی بوده تا رفاه امپراتوری. بدهی فزاینده خزانه داری، عثمانیان را فلج کرد و به نارضایتی عمومی دامن زد.
یکی از رویدادهای مهم در دوران سلطنت عبدالعزیز، سفر او به اروپا در سال 1867 بود. این سفر، حرکت بیسابقه یک سلطان با هدف تقویت روابط با قدرتهای اروپایی و نمایش تلاشهای مدرنسازی در داخل امپراتوری بود. با این حال، نمایشهای مجلل ثروت در طول این بازدید، تضاد فاحش بین زیادهخواهی بدترین سلطان عثمانی و مشکلات مالی امپراتوری را بیشتر نشان داد.
در بخش داخلی، سلطنت عبدالعزیز با ظهور ناسیونالیسم در میان جمعیت متنوع امپراتوری عثمانی مصادف شد. این احساس رو به رشد هویت ملی، حکومت متمرکز امپراتوری را به چالش کشید و سبب شد تا درخواست برای اصلاحات سیاسی، از جمله تأسیس پارلمان پررنگتر شود.
ناامیدی مردم از سوءمدیریت عبدالعزیز و وضعیت وخیم مالی، به یک کودتای نظامی در سال 1876 منجر شد. سلطان برکنار شد و برادرزادهاش مراد پنجم جایگزین او شد. اندکی پس از کودتا، بدترین پادشاه عثمانی با خودکشی پایانی غم انگیز برای سلطنتش رقم زد. تلقی عبدالعزیز را به عنوان سلطانی که نتوانست به چالشهای حیاتی پیش روی امپراتوری عثمانی رسیدگی کند، مستحکم کرد.
در حالی که اوایل سلطنت سلطان عبدالعزیز شاهد تلاشهایی اندک برای مدرنسازی بود، سالهای آخر او با بیمسئولیتی مالی، از دست دادن کنترل و ناسیونالیسم رو به رشد خدشهدار شد. کمبودهای او به عنوان یک رهبر، مسلماً به افول امپراتوری عثمانی دامن میزدند. بدهی هنگفتی که در طول سلطنت متحمل شد، حتی طی دهههای آینده نیز بر امپراتوری سنگینی میکرد.
6. عبدالحمید دوم (1876-1909)؛ ترسناک ترین شاه عثمانی
عبدالحمید دوم در دوره آشفتگی بسیار بر تخت نشست و اقدامهای نادرست بسیارش سبب شدند تا به عنوان بدترین پادشاه عثمانی شناخته شود. شورشهای داخلی و فشارهای خارجی قدرتهای اروپایی، امپراتوری را تهدید میکردند. او در ابتدا وعده قانون اساسی را داد تا به کسانی که او را بر تاج و تخت نشاندند امتیاز اعطا کند. با این حال، این حرکت زودی تحت الشعاع تمایلات استبدادی فزاینده وی قرار گرفت.
عبدالحمید دوم علیرغم اجرای اولیه قانون اساسی، به تدریج قدرت را به نفع خودش تثبیت کرد. او پارلمان را منحل کرد، مخالفان را از طریق سانسور و سرکوب ساکت کرد و به شدت به شبکهای از جاسوسان متکی بود. این تغییر به سمت مطلقگرایی، فرصتهای اصلاح و نوسازی را در نطفه خفه کرد، مانع از توانایی امپراتوری برای انطباق با نظم جهانی در حال تغییر شد و در نهایت عنوان خشن ترین امپراتوری عثمانی را برای سلطنت عبدالحمید دوم به همراه داشت.
عبدالحمید دوم پان اسلامیسم را ترویج نمود و کوشید تا مسلمانان را تحت رهبری خود متحد کند. هدف این استراتژی تقویت نفوذ عثمانی بود، اما در نهایت باعث بیگانه شدن جمعیتهای غیرمسلمان در داخل امپراتوری شد و تنشهای داخلی را تشدید ساخت. علاوه بر این، ظهور ناسیونالیسم در میان اتباع خارجی مانند یونانی ها، ارمنیها و اعراب، انسجام امپراتوری را به چالش کشید. سیاستهای عبدالحمید نتوانست به طور مؤثر به این جنبشهای ملیگرا رسیدگی کند.
تمرکز سلطان عبدالحمید بر زیرساختها، فشار مالی زیادی بر امپراتوری تحمیل کرد. این پروژه ها همراه با فساد و عدم اجرای اصلاحات اقتصادی، منجر به افزایش بدهی به قدرتهای اروپایی شد. این وابستگی مالی موقعیت امپراتوری را در صحنه بین المللی بیش از پیش تضعیف کرد.
یک لکه تاریک خاص در سلطنت عبدالحمید دوم، قتل عام ارامنه در اواخر قرن نوزدهم است و موجب شد تا مردم به او لقب «سلطان سرخ» دهند. سیاستها و انفعال او، تأثیر فرایندهای بر این رویدادهای وحشتناک داشت. این وحشیگری بیشتر به اعتبار امپراتوری لطمه زد و در انزوای بین المللی بی رحم ترین فرمانروای ترک مؤثر بود.
دوران سلطنت سلطان عبدالحمید دوم، دوره فرصتهای از دست رفته بود. وعدههای اولیه اصلاحات او جای خود را به یک حکومت استبدادی فزاینده تحت دیکتاتوری بدترین پادشاه عثمانی داد. تمرکز بر پان اسلامیسم و مدیریت او با جنبشهای ملی گرایانه در داخل امپراتوری، اختلافات داخلی را تشدید کرد. سوء مدیریت اقتصادی و کشتار ارامنه میراث امپراتوری را بیش از پیش خدشه دار کرد. جاه طلبی عبدالحمید دوم برای حفظ امپراتوری عثمانی غیرقابل انکار است، اما در نهایت روشهایی که وی درپیش گرفته بود اثر زیادی بر زوال قدرت عثمانیان داشت.
7. طلعت پاشا (1874 – 1921)
طلعت پاشا یک سیاستمدار برجسته عثمانی بود که در طول جنگ جهانی اول به عنوان وزیر کشور خدمت کرد. او به عنوان یک شخصیت برجسته در جنبش ترکهای جوان (گروهی که از نوسازی و اصلاحات در امپراتوری عثمانی حمایت میکرد) ظاهر شد. با این حال، این تمرکز اولیه بر پیشرفت در نهایت یک چرخش تاریک به خود گرفت که سبب شد نام طلعت پاشا در میان فهرست بدترین پادشاه عثمانی جا بگیرد.
ترکهای جوان از جمله طلعت پاشا، در نهایت قدرت را تحت کنترل خود متمرکز کردند. همچنین از ایدئولوژی قوی ناسیونالیستی ترک حمایت میکردند. این ترکیب کنترل متمرکز و یک برنامه ملی گرایی باعث ایجاد سوء ظن و بی اعتمادی نسبت به گروههای اقلیت در داخل امپراتوری، از جمله ارامنه شد.
مخربترین جنبه میراث طلعت پاشا نقش اصلی او در نسل کشی ارامنه است. ترکهای جوان همراه با طلعت پاشا به عنوان یک شخصیت کلیدی، تبعید و کشتار دسته جمعی ارامنه را در طول جنگ جهانی اول سازماندهی کردند. نفوذ او در دولت نقش مهمی در فرآیند تصمیم گیری ایفا کرد که منجر به رویدادهای وحشتناکی شد و دوره خشونتباری در کارنامه امپراتوری عثمانی به همراه آورد.
نسل کشی ارامنه یادآور پیامدهای فاجعه بار قدرت گرفتن طلعت پاشا است. سیاستهای او به خشونت قومی دامن زد، منجر به کشته شدن صدها هزار ارمنی شد و اعتبار امپراتوری عثمانی را در صحنه جهانی خدشه دار کرد.
داستان طلعت پاشا داستان گمراهی جاه طلبی است. اهداف اولیه اصلاحات او ممکن است نویدبخش بوده باشند، اما در نهایت تحت الشعاع استفاده او از قدرت متمرکز و ایدئولوژی ناسیونالیستی برای هدف قرار دادن ارامنه قرار گرفتند. نسل کشی ارامنه لکه تاریکی بر تاریخ عثمانی باقی مانده است و طلعت پاشا سهم قابل توجهی از مسئولیت این رویداد هولناک را بر عهده دارد.
8. سلطان وحیدالدین: آخرین امپراتور عثمانی (1922 – 1918)
سلطان وحیدالدین، معروف به محمد ششم، سی و ششمین و آخرین امپراتور سلسله عثمانی است. او در دوم فوریه ۱۸۶۱ به عنوان پسر سلطان عبدالمجید و گلستو قادین افندی متولد شد. محمد ششم که در سال ۱۹۰۹ به سلطنت رسید، به دلیل ضعفها و فقدان روحیه میهندوستیاش، بدترین پادشاه عثمانی شناخته میشود.
اولین اشتباه او همکاری با متفقین در سرکوب گروههای ملیگرا و انحلال مجلس بود. این اقدام خشم ملیگرایان خواهان استقلال ترکیه را برانگیخت.
دوم، پیمان سِور باعث تشدید احساسات ملیگرایانه شد. این پیمان امپراتوری عثمانی را به طور قابل توجهی به آناتولی محدود کرد و خشم کسانی را که خواهان حفظ شکوه سابق امپراتوری بودند، برانگیخت.
سوم، جنگ استقلال برای بازپسگیری آناتولی از یونان ضروری بود. از دست دادن کنترل این سرزمین اصلی امپراتوری، بازتاب منفی بر رهبری محمد ششم داشت.
سرانجام، لغو سلطنت پس از جنگ استقلال، به عنوان یک سرزنش نمادین برای سلطنت محمد ششم عمل کرد. این عوامل در کنار هم، به شکلگیری تصور تاریخی از محمد ششم به عنوان یکی از بدترین سلطانهای عثمانی کمک کردند.
پادشاهان عثمانی را به ترتیب بشناسید!
تعیین «بی رحم ترین فرمانروای ترک» کار چندان سادهای نیست؛ هر یک از بدترین شاهان عثمانی که در مقاله امروز نام بردیم و درباره دستاوردهای (!) آنها توضیح دادیم، نقشی انکار ناپذیر در خلق لکه ننگ بر خشن ترین امپراتوری عثمانی داشتند. جدول زیر نام تمامی پادشاهان عثمانی به ترتیب تاریخ حکومت را دربر دارد. هریک از سلاطین فهرست ترسناک ترین شاه عثمانی که امروز بررسی کردیم، به صورت پررنگ مشخص شده است.
ردیف | نام سلطان | دوران حکومت |
1 | عثمان یکم (عثمان غازی) | آغاز حکومت: 1299 پایان حکومت: 1326 |
2 | اورخان یکم | آغاز حکومت: 1326 پایان حکومت: 1362 |
3 | مراد یکم | آغاز حکومت: 1362 پایان حکومت: 1389 |
4 | بایزید یکم (ییلدیرم بایزید) | آغاز حکومت: 1389 پایان حکومت: 1402 |
5 | محمد یکم | آغاز حکومت: 1413 پایان حکومت: 1421 |
6 | مراد دوم | آغاز حکومت: 1421 پایان حکومت: 1444 بازگشت به حکومت: 1446 پایان حکومت: 1451 |
7 | محمد دوم (محمد فاتح) | آغاز حکومت: 1444 پایان حکومت: 1446 بازگشت به حکومت: 1451 پایان حکومت: 1481 |
8 | بایزید دوم | آغاز حکومت: 1481 پایان حکومت: 1512 |
9 | سلیم یکم (یاوز سلیم) | آغاز حکومت: 1512 پایان حکومت: 1520 |
10 | سلیمان یکم (سلیمان قانونی) | آغاز حکومت: 1520 پایان حکومت: 1566 |
11 | سلیم دوم | آغاز حکومت: 1566 پایان حکومت: 1574 |
12 | مراد سوم | آغاز حکومت: 1574 پایان حکومت: 1595 |
13 | محمد سوم | آغاز حکومت: 1595 پایان حکومت: 1603 |
14 | احمد یکم | آغاز حکومت: 1603 پایان حکومت: 1617 |
15 | مصطفی یکم | آغاز حکومت: 1617 پایان حکومت: 1618 بازگشت به حکومت: 1622 پایان حکومت: 1623 |
16 | عثمان دوم (عثمان جوان) | آغاز حکومت: 1618 پایان حکومت: 1622 |
17 | مراد چهارم | آغاز حکومت: 1623 پایان حکومت: 1640 |
18 | ابراهیم یکم | آغاز حکومت: 1640 پایان حکومت: 1648 |
19 | محمد چهارم | آغاز حکومت: 1648 پایان حکومت: 1687 |
20 | سلیمان دوم | آغاز حکومت: 1687 پایان حکومت: 1691 |
21 | احمد دوم | آغاز حکومت: 1691 پایان حکومت: 1695 |
22 | مصطفی دوم | آغاز حکومت: 1695 پایان حکومت: 1703 |
23 | احمد سوم | آغاز حکومت: 1703 پایان حکومت: 1730 |
24 | محمود اول | آغاز حکومت: 1730 پایان حکومت: 1754 |
25 | عثمان سوم | آغاز حکومت: 1754 پایان حکومت: 1757 |
26 | مصطفی سوم | آغاز حکومت: 1757 پایان حکومت: 1774 |
27 | عبدالحمید اول | آغاز حکومت: 1774 پایان حکومت: 1789 |
28 | سلیم سوم | آغاز حکومت: 1789 پایان حکومت: 1807 |
29 | مصطفی چهارم | آغاز حکومت: 1807 پایان حکومت: 1808 |
30 | محمود دوم | آغاز حکومت: 1808 پایان حکومت: 1839 |
31 | عبدالمجید یکم | آغاز حکومت: 1839 پایان حکومت: 1861 |
32 | عبدالعزیز | آغاز حکومت: 1861 پایان حکومت: 1876 |
33 | مراد پنجم | آغاز حکومت: 1876 پایان حکومت: 1876 |
34 | عبدالحمید دوم | آغاز حکومت: 1876 پایان حکومت: 1909 |
35 | محمد پنجم (محمد رشاد) | آغاز حکومت: 1909 پایان حکومت: 1918 |
36 | محمد ششم (محمد وحیدالدین) | آغاز حکومت: 1918 پایان حکومت: 1922 |
37 | عبدالمجید دوم (خلیفه) | عنوان خلیفه: 1922 پایان خلیفهگری: 1924 |
جمع بندی
بررسی زندگی و عملکرد بدترین سلاطین عثمانی، دریچهای به سوی تاریکترین دوران این امپراطوری قدرتمند میگشاید. توجه به وقایع زندگی هریک از افراد لیست بدترین پادشاه عثمانی، درسها و عبرتهای ارزشمندی را برای رهبران و سیاستمداران امروزی به ارمغان میآورد.
بیکفایتی، ظلم و ستم، و تصمیمات غلط هر یک از سلطانها در دوران خشن ترین امپراتوری عثمانی نه تنها سلسله ترکها را از مسیر پیشرفت و توسعه منحرف کرد، بلکه آن را به ورطه نابودی و تباهی کشاند.
بی رحم ترین فرمانروای ترک یعنی ابراهیم دیوانه با بیکفایتی و بیتوجهی به امور کشور، زمینه را برای دخالتهای خارجی و تضعیف امپراطوری فراهم کرد. مصطفی اول با مشکلات روحی و روانی، ثبات و امنیت داخلی را به مخاطره انداخت. عبدالحمید دوم که ترسناک ترین شاه عثمانیبود با استبداد و تمرکز قدرت در دستان خود، آزادیهای مدنی را محدود و نارضایتی عمومی را افزایش داد. طلعت پاشا با ایدئولوژی نژادپرستانه و اتخاذ سیاستهای خشونتآمیز، مرتکب جنایتی هولناک در تاریخ بشریت، یعنی نسلکشی ارامنه شد.
مطالعه تاریخ، به ویژه دورانهای تاریک و عبرتآموز آن، میتواند چراغ راهی برای آینده باشد. با شناخت اشتباهات گذشته، میتوانیم از تکرار آنها در آینده جلوگیری کرده و به سوی ساختن دنیایی بهتر گام برداریم.
بدترین پادشاه عثمانی از نظر شما کیست؟ کدام یک از موارد لیست امروز ما، منفورتر از سایرین است؟ مشتاق شنیدن نظرات شما هستیم!
سؤالات متداول
فاسدترین پادشاه عثمانی کدام است؟
ابراهیم اول (1640-1648) به دلیل بیکفایتی، عیاشی و بیتوجهی به امور کشور مشهور بود. در دوران حکومت او، فساد در دربار عثمانی به اوج خود رسید و رشوهخواری و سوءاستفاده از قدرت به امری رایج تبدیل شد.
بدترین پادشاه بین پادشاهان عثمانی کدام است؟
عبدالحمید دوم (1876-1909) به دلیل استبداد و تمرکز قدرت در دستان خود، شناخته میشد. در دوران حکومت او، امپراطوری عثمانی با مشکلات عدیدهای مانند استبداد، سانسور، و نقض حقوق بشر روبرو شد. همچنین، او مسئولیت نسلکشی ارامنه را نیز بر عهده دارد.