14 فکت از حقایق فیلم اوپنهایمر: رمزگشایی جدیدترین فیلم کریستوفر نولان
فیلم اوپنهایمر، جدیدترین شاهکار نولان را تماشا کردید و حالا سؤالات بی پاسخی در ذهنتان چرخ میزنند؟ امروز 14 تا فکت داغ از حقایق فیلم اوپنهایمر تحویلتان خواهیم داد تا بیش از پیش شگفت زده شوید! از شیطنتهای نولان در پروسه ساخت فیلم تا عجیبترین فکت های فیلم اوپنهایمر که پیامهایی مخفی دربر داشتند و با دانستن آنها، برق از سرتان میپرد! شاید اولین تصوری که از جدیدترین شاهکار کریستوفر نولان، یعنی فیلم Oppenheimer داشتید، فیلمی با جلوههای میخکوب کننده از انفجارهای اتمی و فجایع آن در ژاپن بوده باشد.

با مقاله امروز نجوافکت همراه باشید تا 14 تا از فکت های فیلم اوپنهایمر، فیلمی عظیم با بودجه 100 میلیون دلاری و باکس آفیسی بالغ بر 950 میلیون دلار، را باهم بررسی کنیم.
14 فکت از حقایق فیلم اوپنهایمر
فیلم اوپنهایمر علاوه بر اینکه به جنگ جهانی دوم میپردازد، نگاهی به جنگ سرد و تب ضد کمونیستی نیز دارد که حتی قبل از تسلیم آلمان و ژاپن، ایالات متحده را درنوردیده بود. فیلم با ساخت بمب در یک آزمایشگاه فوق سری در لوس آلاموس نیومکزیکو آغاز نمیشود، بلکه در ابتدای کار، اولین نمایی که میبینیم از سال 1954 است؛ یعنی زمانی که در اتاق کنفرانس تنگ واشنگتن دی سی، اوپنهایمر از وفاداری خودش به آمریکا، در مقابل یک هیئت متخاصم دفاع میکند.
1. داستان تبدیل یک رویا به کابوس
حقایق فیلم اوپنهایمر، گواهی دیگری بر علاقه کریستوفر نولان به داستان سرایی متهورانه است که با کاوش در داستان قهرمانان و ایدههای بزرگ مشخص میشود. نولان، نویسنده و کارگردان نامزد اسکار که به خاطر پیش بردن مرزهای روایتهای سینماییاش شهرت دارد، بلندپروازانه ترین پروژه خود را با «اوپنهایمر» انجام داد. نولان با الهام از روایتی جذاب و الهام گرفته از کتاب برنده جایزه پولیتزر، یعنی «پرومته آمریکایی» نوشته کای برد و مارتین جی شروین، مخاطب را به قلب یک تغییر تاریخی مهم منتقل میکند. به قول خود نولان:
«چه بخواهید چه نخواهید، رابرت اوپنهایمر مهمترین فردی است که تا به حال پا روی این کره خاکی گذاشته. او دنیایی که در آن زندگی میکنیم را ساخت؛ چه خوب و چه بد. داستان او را تا نبینید، باورش نخواهید کرد.»
اوپنهایمر که به عنوان «پدر بمب اتمی» شناخته میشود، اثری پاک نشدنی در تمدن بشری بر جای گذاشته. و حالا نولان، کارگردان مشهوری که به روایتهای جذاب، عمق مطالعات شخصیتی و جلوههای واقعی دیوانه وارش تحسین شده، نگاهش را در قالب فکت های فیلم اوپنهایمر به سمت این غول علمی معطوف میکند. بینندگان نه تنها شاهد آشکار شدن یک دوره تاریخی هستند، بلکه یک عملکرد درونی ذهنی را نیز تجربه خواهند کرد که حال و آینده ما را شکل میدهد.
2. کاربرد تکنولوژی پیشرفته در سینماتوگرافی
یکی از فکت های فیلم اوپنهایمر این است که در فیلمبرداری آن ترکیبی نوآورانه از فرمت بزرگ IMAX® 65 و 65 میلیمتری به کار گرفته شده تا کیفیت خروجی نهایی صحنه های فیلم اپنهایمر در بالاترین حد ممکن باشد. برای اولین بار در تاریخ سینما، این فیلم شامل بخشهایی است که با استفاده از عکاسی آنالوگ سیاه و سفید IMAX® تصویربرداری شده اند. این رویکرد، تجربه بصری منحصر به فردی برای بینندگان ارائه میکند.
3. رویارویی با احتمالی رعب آور در فکت های فیلم اوپنهایمر

یکی از حقایق فیلم اوپنهایمر که موجب تحسین منتقدان شده است، جسارتی بود که کریستوفر نولان کارگردان در ساخت این فیلم به خرج داد. او ترس عمیقی که دانشمندان پروژه منهتن با آن مواجه بودند، از اعماق تاریخ بیرون کشید و روی صحنه آورد. آنها با چیزی سروکار داشتند که خود جی. رابرت اوپنهایمر آن را «احتمالی رعب آور» مینامید؛ یعنی احتمال اینکه مشتعل شدن اولین بمب اتمی، باعث واکنشهای زنجیرهای غیرقابل توقفی شود، کل جو سیاره را بسوزاند و زمین را از بین ببرد.
با وجود این ترس آشکار، به قول خودشان «دکمه را فشار دادند» و تاریخ بشر برای همیشه تغییر کرد. خواسته نولان این بود تا تماشاگران را به همان اتاقی که تصمیم سرنوشت ساز داخلش گرفته شده بود، منتقل کند. تک تک فکت های فیلم اوپنهایمر، تنش محسوس و پیامد آن لحظه را تا مغز استخوان مخاطب القا میکنند. این کاوش خام و جذاب، معضلات اخلاقی و پارادوکسهای پیش روی اوپنهایمر را در هسته داستانی فیلم روایت میکنند که در پسزمینه یکی از مخربترین اختراعات بشریت قرار دارد.
هدف حقایق فیلم اوپنهایمر، این بوده است که تصویر از اغتشاشهای ذهنی اوپنهایمر با نگاهی عینی به تأثیر شگرف اعمال او، پیش روی مخاطب نهاده شود. یکی از نکات جالب فیلم اوپنهایمر اینجاست که صحنههایی که از دیدگاه خود اوپنهایمر روایت میشوند، به صورت رنگی فیلمبرداری شده اند. اما سایر بخشها که روایتی از وقایع تاریخی هستند و بر لوئیس استراوس متمرکزند (یکی دیگر از بازیگران کلیدی در شکلدهی سیاست هستهای آمریکا) به صورت سیاه و سفید ارائه میشوند. همین ترفند، تأثیری عمیق بر درک شخصیت و افکار اوپنهایمر بر مخاطب دارد.
4. اوپنهایمر، فیلمی پرستاره

شاهکار بیوگرافی جدید کریستوفر نولان نه تنها به خاطر داستان جذابش و فکت های فیلم اوپنهایمر، بلکه به خاطر گروه بازیگران برجستهاش نیز مورد توجه قرار گرفته است. هر شخصیت که نماینده یک شخصیت کلیدی قرن بیستم است، به طور منحصربهفردی به تصویر کشیده شده. در این فیلم، خبری از رویه رایج شخصیتهای ترکیبی نیست. هدف این بوده که اطمینان حاصل شود مشارکتهای فردی هر شخصیت تاریخی و نتایج تصمیمهای آنها، به درستی شناخته میشود.
در این فیلم کیلین مورفی در نقش اصلی جی رابرت اوپنهایمر حضور دارد و پیچیدگی و کاریزمای «پدر بمب اتمی» را طی سفری پیچیده از حقایق فیلم اوپنهایمر زنده میکند. امیلی بلانت، نامزد اسکار، نقش همسر او یعنی کیتی اوپنهایمر را بازی میکند. رابرت داونی جونیور محبوب که او را با مجموعه آیرون من میشناسیم، نقش لوئیس استراوس، یکی دیگر از بازیگران کلیدی در شکل دادن به سیاست هستهای آمریکا پس از جنگ جهانی دوم را ایفا میکند.
علاوه بر این، مت دیمون هم در یکی از تأثیرگذارترین نقشهای فیلم یعنی ژنرال گرووس ظاهر میشود. اگر کمی بیشتر به تیم بازیگری فیلم دقت کنید، رامی ملک را هم در نقش دیوید هیل، و گری اولدمن را در نقش هری ترومن پیدا خواهید کرد!
5. آماده سازی دقیق کیلین مورفی

کیلین مورفی برای به تصویر کشیدن واقعی دانشمند درخشان و در عین حال مرموز در حقایق فیلم اوپنهایمر، آماده سازی گستردهای را پشت سر گذاشت. مورفی با استفاده از منابع فراوانی مانند کتاب «پرومته آمریکایی»، ادبیات مختلف دیگر و تماشای ساعتهای بیشمار سخنرانیها و مصاحبههای اوپنهایمر، تصویری ظریف را هدف قرار داده است که دقت تاریخی را با تفسیر خلاق متعادل میکند.
این بازیگر از نزدیک با نولان و طراح لباس مشهور، الن میرونیک کار کرد تا ظاهر متمایز اوپنهایمر را با تمرکز بر عناصری مانند نگاه نافذ، حالات بدن، پیپ معروف و کلاهش به تصویر بکشد. با این حال، مورفی تأکید میکند که تصویر او برداشتی صرف از شخص اوپنهایمر نیست، بلکه نمایش شخصیتی است که در فیلمنامه و مطالب تاریخی ارائه شده.
مورفی در تلاش برای به دست آوردن بینش عمیق تر در مورد شخصیت اوپنهایمر، با فیزیکدان کیپ تورن برای درک مفاهیم شکافت و تفاوتهای ظریف علمی هم مشورت کرد. با وجود این، مورفی به جای تمرکز روی مفاهیم علمی و فلسفی عمیقی که خیلی طبیعی به ذهن اوپنهایمر میرسیدند، روی جنبههای وجود انسانی او زوم کرد.
6. طراحی دقیق لوکیشن فیلمبرداری

همانطور که از نولان و بودجه 100 میلیون دلاری فیلمش انتظار میرود، یکی از حقایق فیلم اوپنهایمر بازسازی لوکیشنهای تاریخی در مقیاس واقعی و باورنکردنی بود. روث دی جونگ، طراح تولید که به خاطر کارش بر روی فیلمهایی مانند «Nope»، «Us» و «Manchester by the Sea» شناخته میشود، وظیفه داشت جهانی را خلق کند که از لحاظ تاریخی دقیق باشد. اما در عین حال بایستی مطابق با ترجیح نولان از زیباییشناسی جاودانه، طراحی را انجام میداد. تیم طراحی لوکیشن علاوه بر الهام گیری از اماکن تاریخی حقیقی، کوشیده است تا زاویه دید خود نولان را هم به صحنه بیفزاید.
یکی از نکات جالب فیلم اوپنهایمر، بازسازی ظاهر و احساس لوس آلاموس یعنی پایه پروژه منهتن بود. نولان قصد داشت فیلمبرداری را در لوس آلاموس دنیای واقعی انجام بدهد، اما تیم در نهایت به دلیل مدرنیزه شدن مکان مخالفت کرد. در عوض، یک مدل استادانه از شهرک و آزمایشگاه لوس آلاموس طراحی کردند که به دلیل ملاحظات بودجه، از مقیاس آن کاسته شد.
به این ترتیب نمای فضای باز در فیلم، داخل مزرعه ای در شمال نیومکزیکو فیلمبرداری شد. اما به هر حال قسمتهای داخلی در لوس آلاموس واقعی انجام گرفت. این رویکرد به فیلم اصالت بخشید. یکی از حقایق فیلم اوپنهایمر این است که حتی به بازیگران کیلیان مورفی و امیلی بلانت اجازه داده شد بعضی صحنهها را داخل همان خانهای که اوپنهایمر در آن زندگی میکرد، بازی کنند.
یکی از عجایب فیلم اوپنهایمر، محل آزمایش ترینیتی است. در ابتدا قرار بود این صحنه در میدان آزمایشی وایت سندز، یعنی محل واقعی تست ترینیتی فیلمبرداری شود. اما به دلیل اینکه سایت وایت سندز امروزه به عنوان یک پایگاه نظامی فعالیت دارد، تیم نولان نسخه میدان تست خود را در ابعادی عظیم در نیومکزیکو ساخت.
یکی از نکات جالب فیلم اوپنهایمر این است که برخی صحنهها در موسسه مطالعات پیشرفته، یعنی جایی که اوپنهایمر و انیشتین پس از جنگ جهانی دوم در آن کار میکردند، فیلمبرداری شدند. این صحنهها شامل فیلمبرداری در دفتر حفاظت شده انیشتین بود که به نمایندگی از اوپنهایمر اصلاح شد. این حرکت نشان میدهد نولان و تیمش چقدر در انتحاب دقیق مکانها و تصمیمات طراحی، در حین بیان داستان اوپنهایمر تعهد به حفظ اصالت داشته اند.
7. رویکرد منحصر به فرد، یکی از مهمترین نکات فیلم اوپنهایمر

«اوپنهایمر» چالشی بدیع برای هویت ون هویتما فیلمبردار به همراه داشت. برخلاف همکاریهای قبلیشان که به شدت بر اکشن تکیه داشت، حقایق فیلم اوپنهایمر آن را بیش از یک فیلم تاریخی، شبیه یک فیلم هیجانانگیز روانشناختی کرده بودند که قبل از پرداختن به فکتهای جنگ، روی چهرهی شخصیتها تمرکز داشت.
این فیلم منحصراً با دوربینهای عظیم Panavision® و IMAX® شصت و پنج میلیمتری فیلمبرداری شدخه است. همین تصمیم نولان، منجر به تولید شاهکاری شده است که مخاطب را در واقعیت داستان غرق میکند. نولان به دنبال سبک فیلمبرداری ساده و در عین حال قدرتمندی بود که امکان ثبت طبیعی و بدون فیلتر لحظات را ارائه کند. به این ترتیب پیچیدگی و جزئیات دنیای واقعی را آشکار ساخت و راهی پردههای سینما کرد.
یکی از نکات جالب فیلم اوپنهایمر اینجاست که سکانسهای سیاه و سفید، مستلزم ایجاد نوع جدیدی از فیلم بودند. کداک برای تولید یک فیلم سیاه و سفید 65 میلی متری که قبلا هرگز ساخته نشده بود، دوربینی اختصاصی تولید کرد. نمونه اولیه فیلم به دست آمده، جذابیت زیبایی شناسی منحصر به فردی را ارائه کرد که فیلمسازان را تحت تاثیر قرار داد.
چالش استفاده از فیلم با فرمت بزرگ و دو نوع مختلف استوک، هم رنگی و هم سیاه و سفید، تا مراحل پس از تولید گسترش یافت و فیلم نیاز به ویرایش، تصحیح رنگ و ادیت دیجیتال داشت تا خروجی IMAX برای نمایش مناسب از آب دربیاید. ارائه استاندارد این رویکرد مبتکرانه به سینماتوگرافی، یکی از نکات جالب در مورد فیلم اوپنهایمر به حساب میآید که آن را تبدیل به شاهکاری شگفت آور کرده است.
8. طراحی لباس دقیق و نمادین

نکات جالب فیلم اوپنهایمر منحصر به فیلمبرداری و فیلمنامه فوق العاده اش نمیشوند، بلکه تک تک پوشاک کاراکترها نیز با ظرافت و موشکافی برگزیده شده اند.
طراح لباس تحسین شده، الن میروژنیک ماموریت انتخاب پوشاک شخصیتهای فیلم اوپنهایمر کریستوفر نولان را به عهده داشت. او با دقت لباسهایی طراحی کرد که نه تنها به چارچوب زمانی تاریخی پایبند بودند، بلکه شخصیتها و وضعیت ذهنی آنها را نیز برجسته میکردند.
یکی از نمونههای قابل توجه، لباسهای طراحی شده برای شخصیت کیلین مورفی، یعنی رابرت اوپنهایمر است. لباس او قرار بود آینه مردی خوش سلیقه باشد که با ترکیب تونالیته رنگهای آبی، بر چشمان آبی نافذش تأکید کنند. پایداری استایل او در طول زندگی اش، با وجود افزایش سن و تغییر فرم بدن، با دقت به تصویر کشیده شد.
یک جنبه خاص از لباس اوپنهایمر، کلاه متمایزش بود. میروژنیک برای یافتن کلاهسازی که بتواند شکل منحصربهفرد آن را با دقت بازسازی کند تلاش زیادی به خرج داد و در نهایت با بارون هتس، کلاهساز افسانهای هالیوود همکاری کرد.
در مقابل، شخصیت رابرت داونی جونیور یعنی لوئیس استراوس، همیشه لباسهای بینقص و شیک به تن داشت که نشاندهنده شکوفایی و موفقیت او بود. به عنوان مثال، در جلسه تایید سنای اشتراوس، لباس او دقیقاً مطابق با یک عکس تاریخی بازسازی شد، حتی با وجود اینکه صحنه سیاه و سفید در فیلم فیلمبرداری شده بود.
در شخصیت کیتی اوپنهایمر با بازی امیلی بلانت نیز تحول قابل توجهی در نوع و استایل پوشش مشاهده شد. این تغییر، به روشنی نشان دهنده تغییر سبک زندگی و وضعیت عاطفی او بود و از شخصی اجتماعی، به یک زن خانه دار در بیابان تبدیلش کرد.
9. موسیقی بیانگر و در حال تحول فیلم

یکی دیگر از نکات جالب فیلم اوپنهایمر، همکاری لودویگ گورانسون سوئدی، آهنگساز برنده اسکار برای تولید موسیقی متن و پس زمینههای مسحورکننده فیلم است. گورانسون که در فیلم TENET کریستوفر نولان حضور داشت، برای همکاری دوباره در فیلم اوپنهایمر به تیم این کارگردان افسانه ای پیوست. نولان ویولن را بهعنوان پایهای برای موسیقی پیشنهاد کرد، چون کوک نامطمئن و پتانسیل آن را برای انتقال تغییرات عاطفی شخصیت و افکار رابرت اوپنهایمر، عالی میدانست.
گورانسون از پتانسیل بیان ویولن استفاده کرد و از تکنیکهایی مانند گلیساندوهای میکروتونال برای گسترش پالت صوتی و ایجاد یک منظره صوتی زیبا و ناراحت کننده استفاده کرد. او با اجرای تکنوازی ویولن شروع کرد که افکار اوپنهایمر را به نمایش میگذاشت. به تدریج سازهای بیشتری از جمله کوارتت، اکتت و در نهایت همگام با تکامل داستان فیلم، گروه بزرگی از زه و برنج با ویولن همراه شدند. این ارکستر، پیشرو آینه پیچیدگی روزافزون وقایع زندگی اوپنهایمر بود.
گورانسون در طول فرآیند آهنگسازی، بر حفظ جوهره ارگانیک ویولن متمرکز بود. کل موسیقی توسط یک ارکستر ارگانیک هدایت میشد. شخصیتها و موتیفهای موضوعی خاص، مانند ملودی پیانویی پر از هیجان کیتی اوپنهایمر، از این روند پیروی میکردند. با این حال، او عناصر مدرنی مانند سینتیسایزر را هم برای نمادی از فاجعه و پیامدهای ترسناک مخلوق مرگ آور اوپنهایمر در موسیقی گنجاند. ترکیب تمام این سازها، فضایی غیرزمینی را برای لوس آلاموس فراهم میکند.
10. حرکت نولانی کارگردان برای فیلمبرداری صحنه انفجار!

برخلاف شایعات اینترنتی مبنی بر منفجر شدن یک بمب اتمی واقعی برای فیلمبرداری «اوپنهایمر»، کارگردان کریستوفر نولان و تیمش از جلوههای عملی خلاقانه برای به تصویر کشیدن آزمایش هستهای نمادین ترینیتی استفاده کردند. یکی از حقایق فیلم اوپنهایمر این است که نولان طبق قانون همیشگی خودش برای عدم استفاده از CGI (جلوه کامپیوتری)، با سوپروایزرهای جلوه ویژه برنده اسکار، یعنی اسکات فیشر و اندرو جکسون مشورت کرد تا تمامی صحنهها را در کمال واقعیت، روی پرده بیاورد.
برای این فیلم، فیشر و جکسون تکنیکهای غیر متعارفی را برای ایجاد تصویری تکان دهنده، دلهره آور و مهیب به کار گرفتند که بینندگان موج انفجار تست هستهای ترینیتی را تا اعماق وجودشان حس کنند. آنها با استفاده از دوربینهای دیجیتال کوچک، آزمایشهای مختلفی مانند کوبیدن توپهای پینگ پنگ با هم و پرتاب رنگ به دیوار را از نزدیک با نرخهای فریم متفاوت فیلمبرداری کردند.
این آزمایشها با وجود اینکه در ابتدا در مقیاس کوچک فیلمبرداری شده بودند، بعداً با کمک یک لنز پروب بلند و فیش آی متصل به دوربینهای IMAX و Panavision به فرمت IMAX در مقیاس بزرگ تعمیم داده شدند. روند دقیق چگونگی ایجاد تصاویر انفجار اتمی همچنان یکی از ناگفته های عجیب از فیلم اوپنهایمر باقی مانده است. نولان و تیمش به نوعی برای ایجاد این انفجار، پروژه منهتن خودشان را راه انداختند!
نولان و تیمش از تکنیکهای مشابهی برای نمایش دنیای درونی اوپنهایمر استفاده کردند و بر تصاویر منحصربهفرد و شخصی تمرکز کردند که انتقال عمیق از فیزیک نیوتنی به مکانیک کوانتومی را نشان میدهد. علیرغم استفاده رایج از CGI در زمینههای مشابه، تأکید نولان بر جلوههای عملی، کتابخانهای خاص از تصاویر ترسناک و زیبا ایجاد کرد که فرآیندهای فکری اوپنهایمر را منعکس میکردند.
11. انتخاب بازیگر در هالهای از اسرار!
نولان که باشید، هیچکس به درخواست شما برای بازی در فیلمتان نه نمیگوید؛ حتی اگر هیچ چیز درباره نقش احتمالیاش در فیلم به او نگویید و حتی اگر بازیگر موردنظر، رابرت داونی جونیور باشد! جناب نولان نه تنها برای فیلمش سراغ برخی از بزرگترین ستارههای سینما رفت، بلکه نقشهای بازیگران را درست مانند حقایق فیلم اوپنهایمر از همه پنهان داشت و حین انتخاب بازیگر، به هیچ یک از افراد کوچکترین اطلاعی درباره نقشی که قرار بود ایفا کنند نداد.
12. آشنایی یکی از بازیگران با مفاهیم علمی فیلم اوپنهایمر
کریستوفر دنهام که در نقش کلاوس فوکس ظاهر شد (یکی از فیزیکدانان پروژه منهتن که بعداً گندش درآمد جاسوس شوروی سابق بوده است)، یکی از معدود کسانی بود که از پایه و اساس علمی فیلم سردرمیآورد. احتمالا بهتر از سایرین، فکت های فیلم اوپنهایمر را هم درک میکرد! او پیشتر در سریال تلویزیونی منهتن نیز شرکت داشت؛ اثری که نسخهای دراماتیزه شده از تست ترینیتی و پروژه منهتن را به تصویر کشیده بود.
13. حضور یک شخصیت تخیلی در فیلم
با اینکه نکات فیلم اوپنهایمر تا خرتناق پر از شخصیتهای حقیقی سیاسی، دانشمندان نامدار و تئوریهای علمی هستند، اما در این میان یک شخصیت خیالی نیز وجود دارد. آلدن ارنرایش که در کنار لویس استراوس حضور دارد، در تاریخ حقیقی وجود خارجی نداشته است. به گفته نولان حضور این شخصیت، به تأثیرگذاری بیشتر فکت های فیلم اوپنهایمر کمک شایانی میکند. البته برای بهم نریختن واقع گرایی فیلم و تحریک نکردن جامعه مورخان، این شخصیت بدون نام باقی مانده و صرفاً حضور مفید دارد.
14. وفاداری سرسختانه فیلم به حقیقت
اگر کتاب پرومته امریکایی را خوانده باشید، احتمالاً متوجه هستید که نولان چقدر سخت کوشیده تا حقایق فیلم اوپنهایمر کاملاً مطابق با واقعیت از آب دربیایند. البته او یکی دو جا اجازه داد مسیر فیلم از حقیقت گرایی محض کمی منحرف شود. یکی از فکت های فیلم اوپنهایمر که کمی تخیل با آن قاطی شد، در ارتباط با حضور انیشتین در فیلم اوپنهایمر و دیالوگهای او بود.
در حقیقت اینشتین و اوپنهایمر یکدیگر را میشناختند و رابطه دوستانهای داشتند، اما هیچ صحبتی از نگرانی درباره خطر بروز یک واکنش زنجیرهای رد و بدل نشد. به علاوه رابرت از همتای آلمانی خود نخواست که نگاهی به معادله ریاضی او بیندازد. در واقعیت این آرتور کامپتون بود که اوپنهایمر درباره جنبه ریاضیاتی داستان با او مشورت کرد.
نکتهای تکان دهنده در فیلم اوپنهایمر که احتمالاً از دستتان در رفته!

اوپنهایمر از جمله فیلمهایی است که باید با یک همراه خوب تماشایش کنید و در نهایت، یکی دوساعتی بنشینید و درباره حقایق پنهان فیلم اوپنهایمر
صحبت کنید.
و من هم به توصیه خودم عمل کردم و اوپنهایمر را با یکی از دوستان فیلم بازم تماشا کردیم. این اسکرین شات، یکی از صحنههایی است که با دیدنش شوکه شدم و فیلم را متوقف کردم تا با دقت اجزای صحنه را ببینم.
اگر درباره بمبهایی که بر روی ناکازاکی و هیروشیما انداخته شدند چیزی بدانید (که اگر نمیدانید پیشنهاد میکنم به مقاله بمب اتم ما سری بزنید)، با دیدن این صحنه، اولین چیزی که در ذهنتان تداعی خواهد شد بمبهای «Fat Man» و «Little Boy» هستند. در نوع خودش، حرکت خلاقانه و فوق العاده تکان دهنده ای است.
سخن آخر
حالا که 10 تا از انفجاریترین حقایق فیلم اوپنهایمر را میدانید، قطعاً احترام و علاقه بیشتری نسبت به این شاهکار پیدا کردهاید! حقایق فیلم اوپنهایمر بیشتر از اینکه درباره بمب اتم باشند، درباره محاکمهها، مسائل اخلاقی و سیاسی و جنبههای ماهیت انسانی هستند که جی. رابرت اوپنهایمر را درگیر کردهاند. اوپنهایمر، فیزیکدان جنگ جهانی دوم بود که پیشتاز مسابقه آمریکا برای شکست نازیها قبل از اختراع بمب اتمی شد.
نظر شما درباره نکات فیلم اوپنهایمر چیست؟ شما متوجه چه فکتهایی شده اید؟ پیشنهادهایتان را در بخش نظرات با ما در میان بگذارید!
سؤالات متداول
[rank_math_rich_snippet id=”s-e23b17be-bffd-46ad-98e5-55aede6df413″]
فیلم و سریالسرگرمی